ضرورت تعیین الگوی کاشت در کشور

نویسنده: دکتر حمیدرضا لاریجانی

مقدمه:

کمبود آب از عواملی است که زراعت در مناطق خشک و نیمه خشک را محدود می کند .از آنجایی که ایران نیز از جمله کشورهایی است که در کمربند خشکی زمین واقع شده است، به جزو مناطق محدودي در شمال و شمال غرب کشور بقیه جزو مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می شوند. میانگین بارندگی سالیانه ایران 273 میلیمتر است که داراي سهمی کمتر از متوسط بارندگی جهانی می‌باشد. لذا مشکل کمبود آب یکی از مهم ترین مشکلات کشاورزي ایران است. از این‌رو، یکی از اساسی‌ترین نیازها برای حفظ منابع و نهادینه کردن کشاورزی پایدار، تعیین الگوی کاشت در کشور است.

تعیین الگوی کشت:

الگوی کاشت یعنی نسبت سطح زیر کاشت محصولات مختلف در یک منطقه که با توجه به زمان و مکان تغییر می کند. الگوی کاشت توسط عواملی همچون آب و هوا، منابع، فرهنگ و جامعه، نیاز هر منطقه و عوامل اقتصادی و سیاسی تحت تاثیر قرار می‌گیرد (Hussain, 1996). تعیین الگوی کاشت برای تصمیم گیری در خصوص برنامه‌های بلندمدت تناوب و کاشت، توسعه سطح زیر کشت و طراحی سیستم‌های آبیاری الزامی است. از این‌رو برای تعیین آن بایستی اطلاعاتی در زمینه؛ نقشه توپوگرافی منطقه، وضعیت خاک، منابع آب، وضعیت بارش، نیروی انسانی ماهر و غیر ماهر، ماشین آلات، ظرفیت سیلو و انبارها، واحدهای پرورش دام و طیور، کارخانجات فرآوری و تبدیلی و میزان برگشت سرمایه از هر گیاه زراعی گردآوری شود. در بسیاری از مواقع، شرایط محیطی انتخاب برخی از محصولات و سطح زیر کشت آنها را محدود می کند. علاوه بر این، باید دید تقاضاي بازار شامل چه محصولاتي مي‌شود و شرايط طبيعي اجازه كاشت چه محصولاتي را مي‌دهد. برای مثال در منطقه‌ای‌که دامپروری رونق دارد و در عین حال دارای آب و هوای خشک است، گیاهانی کاشته شوند که با مصرف آب کمتر، علوفه بیشتری تولید کنند، مانند سورگوم به جای ذرت. مطابق نتایج Sanchez-Diaz (1971) سورگوم نسبت به ذرت به شرایط تنش آبی مقاوم‌تر است. اما در تغییر الگوی کاشت در یک منطقه باید توجه داشت که حقوق مادی و معنوی افراد جامعه تضمین شود. به نحوی که تغییرات موجب کمبود، بیکاری و کاهش درآمد دست‌اندرکاران بخش کشاورزی نگردد. در این رابطه بهترین مثال، اتفاقی است که برای شالیزارهای شمال کشور در حال وقوع است. عواملي نظير گراني نهاده هاي کشاورزي، گرانی ادوات، دستمزد بالاي کارگر، وجود دلال ها و واسطه ها، عملکرد کم و نبود حمايت کافي موجب تبديل شاليزارها به باغات مرکبات و کيوي در استان مازندران شده است و پیش بینی می‌شود تداوم این روند واردات بيشتر برنج را فراهم مي کند. در مقابل تاکید بر توسعه کاشت گندم در یک دوره کوتاه موجب نارضایتی دامداران از افزایش قیمت خوراک دام و در نتیجه افزایش قیمت گوشت شد که مستقیما بر زندگی مردم تاثیر گذاشت.

مهم‌ترین راهکارهای تغییر الگوی کاشت :

  • انتخاب ارقام سازگار با شرایط آب و هوایی و خاک منطقه. مانند کاشت ارقام متحمل به شرایط تنش، میان رس و زودرس بودن
  • تولید در فضاهای کنترل شده (گلخانه، کشت بافت)
  • افزایش تنوع گیاهی و تناوب زراعی
  • استفاده از سیستم‌های کم و بدون خاک‌ورزی
  • بکارگیری کشاورزی دقیق. از جمله کاربرد کودها و آبیاری در زمان نیاز گیاه.
  • کمک‌های نهاده‌ای هدفمند و خریدهای تضمینی توسط دولت
  • یکپارچه‌سازی اراضی

جمع بندی:

در مجموع تغییر الگوی کاشت باید منجر شود به؛ حفظ منابع آب و خاک، کاهش مصرف سموم و کودهای شیمیایی و تنوع غذایی و بالطبع سلامت جامعه، ثبات عملکرد، رونق تولید و بهبود وضعیت اقتصادی کشاورزان و مشاغل مرتبط. با امید به توجه بیشتر سیاست‌گذاران بخش کشاورزی به این امر مهم.

ارسال پیام

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

*

مشاوره آنلاین
لاغری, لاغری موضعی, تناسب اندام